رواج سریع گوشتخواری باعث شده است که قیمت گندم و جو (به دلیل استفاده برای تغذیه دام)
دو برابر شود و میلیونها نفر در جهان دچار گرسنگی شوند. این کار با تحولی که در دامداری ایجاد کرده ، نتیجهاش اما افزایش بیشتر گازهای گلخانهای است.
مردم معمولاً اگر بتوانند هزینه خرید گوشت را بپردازند، دوست دارند گوشت مصرف کنند. امروزه یکی از نشانههای خارج شدن مردم یک جامعه از فقر، مصرف هرچه بیشتر گوشت است. خوردن گوشت در عصر حاضر یکی از نشانههای رشد اقتصادی در کشورهایی مثل چین و هند است.
در چین در کمتر از سه دهه مصرف گوشت هر نفر بیش از دو برابر شده است، یعنی از 24 کیلو در سال 1980 به 54 کیلو در سال 2007 رسیده است. در هند مصرف مرغ از این هم بیشتر است، به نحوی که آنها در سال 1990 تنها 2/0 تن مصرف داشتهاند و این رقم اکنون به 3/2 تن رسیده است. پیشبینی میشود که مقدار مصرف در این دو کشور پرجمعیت دنیا از این هم بیشتر شود!
مشکل اینجاست که پرورش دام به گندم و جو نیاز زیادی دارد و اگر توسط دامها استفاده نشود میتواند غذای بسیاری از مردم باشد. برای تولید یک کیلو گوشت گوساله به 8 تا 9 کیلو جو و گندم نیاز است. همچنین برای اینکه گوسالهای پروار شود برای هر کیلوی آن ، 20 متر مربع زمین لازم است، در صورتی که برای تولید یک کیلو سبزی فقط 3/0 متر مربع زمین لازم است. در حالی که دو کشور پرجمعیت دنیا هر روز بیش از قبل به خوردن گوشت و مرغ علاقه نشان میدهند، نشانههای بحران در تامین غذای مردم دنیا از هم اکنون آشکار شده است.
آنچه که امروزه به «انقلاب دام پروری» معروف است، خود باعث افزایش گرمای کره زمین میشود. سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد در گزارش خود گفته است که یک پنجم گازهای گلخانهای که در دنیا تولید میشوند، به دلیل پرورش دامها برای تهیه غذای مردم است؛ یعنی بیشتر از تمام رفت و آمدهای وسایل نقلیه در دنیا.
چرای دام عامل اصلی از بین رفتن جنگلها در تمام دنیاست. از طرف دیگر چرای بیرویه دامها یک پنجم مراتع دنیا را به بیابان تبدیل میکند. همچنین برای اینکه یک لیتر شیر تولید شود رقم باور نکردنی 990 لیتر آب مورد نیاز است!
اما انسان به دلیلی همهچیز خوار است. گوشت یکی از راههای مهم تامین بسیاری از مواد مغذی است. با این حال بسیاری از مردم همچنان گیاهخواری را انتخاب میکنند. برای مثال بسیاری از هندوها و بوداییها به دلیل مذهبی هیچ محصول دامی را مصرف نمیکنند. برخی دیگر هم به دلیل های دیگری از خوردن گوشت خودداری میکنند؛ برای مثال 3/2 درصد از بزرگسالان در امریکا گیاهخوار هستند و 7/6 درصد هم از گوشت قرمز استفاده نمیکنند.
واقعیت این است که خوردن یا نخوردن گوشت یک مسئله کاملاً انتخابی است. اما مسلماً با توجه به مسایلی که دامداری برای دنیای امروز به وجود میآورد، این پیشنهاد میتواند بسیار درست باشد که در صورت استفاده از گوشت در رژیم غذایی، تعادل و میانهروی در مصرف آن حفظ شود و هنگام استفاده از آن به تاثیراتی که دام پروری زیاد بر روی افراد فقیر و حتی محیط زیست میگذارد فکر کنیم تا در صورت تمایل به مقدار درست از آن استفاده کنیم.
*کارشناس محیطزیست